معنی امامعلی حبیبی

حل جدول

امامعلی حبیبی

اولین ایرانی که در مسابقات المپیک مدال طلا گرفت


الناز حبیبی

از بازیگران سریال دردسرهای عظیم

از بازیگران سریال مدینه


اثری از مجتبی حبیبی

کابوس های روز

بعد از پاییز، کابوس های روز

لغت نامه دهخدا

حبیبی

حبیبی. [ح َ] (اِخ) اندلسی. محمدبن سلیمان بن احمدبن حبیب بن عبدالملک بن عمربن ولیدبن عبدالملک بن مروان حبیبی اندلسی. وی از رجال بلد خویش روایت دارد و در همانجا در محرم سال 328 هَ. ق. یا 329 در گذشت. (سمعانی ورق 155).

حبیبی. [ح ُ ب َ] (ص نسبی) منسوب به حُبیب، بطنی از بنی عامربن لوئی است. (سمعانی).

حبیبی. [ح َ] (اِخ) هبهاﷲبن محمدبن الحسن بن احمدبن طلحه. مکنی به ابوالقاسم. ابن ابی غالب حبیبی، وی از خاندان محدثین بود. از پدر خویش و از ابوعبداﷲ حسین بن احمدبن طلحهالبغال و از ابوالحسن علی بن محمد العلاف المقری روایت شنیده است. ابوسعد در معجم خویش او را یاد کرده است. (معجم البلدان در کلمه ٔ حبیب).

حبیبی. [ح َ] (اِخ) نام یکی دیگر از شاعران عثمانی و ازمردم آیدین است. و وی خطیب قصبه ٔ بارده بود. و اختلالی در عقل وی راه یافت و از آن پس ترک خطابه گفت و باقی عمر را به ولگردی گذرانید. (قاموس اعلام ترکی).

حبیبی. [ح َ] (اِخ) نام شاعری عثمانی است. وی اصلاً ایرانی و در دوره ٔ سلطان بایزیدخان ثانی به اسلامبول رفته و به زمان یاورسلطان سلیم خان وفات کرده است. او عالم متفننی بوده وسیاحت های بسیار کرده، و شیوه ٔ ایرانی داشت. اشعار او عاشقانه و صاحب سبکی خاص است و بیت ذیل از اوست:
گر سنکچون ایتمیم چاک ای گل نازک بدن
قبرم اولسون اول قبا اگنمده، پیراهن کفن.
(قاموس اعلام ترکی).

حبیبی. [ح َ] (اِخ) مروزی. ابوبکر عبدالرحمان بن عبداﷲبن محمدبن حبیب بن حماد. وی از محمدبن ابراهیم ابوحمزه ٔ مروزی روایت دارد. و ابومحمد عبداﷲبن احمدبن حمویه هروی از وی روایت کند. دارقطنی گوید:حبیبی عبدالرحمان حسنی مروزی و پسر عم او علی بن محمد دو محدث بودند و احادیث منکره دارند. (سمعانی ورق 155). و خطیب گفته است: عبدالرحمان عم علی بن محمد است نه پسر عم او. (لسان المیزان ج 4 ص 259). ولی سمعانی در یک سطر وی را عم و در سطر دیگر پسرعم خوانده است. ابن حجر نیز ترجمه ٔ وی را از قول دارقطنی نقل کرده است. رجوع به لسان المیزان و سمعانی ج 3 ص 429 شود.

حبیبی. [ح َ] (اِخ) مروزی. ابواحمد علی بن محمدبن عبداﷲبن محمدبن حبیب بن حمادالمروزی الحسنی. وی در مرو بخارا از جماعتی از مروزیان حدیث نقل کرد، مانند عبدالعزیزبن حاتم، و محمدبن فضل بخاری و جز ایشان. و حفّاظی مانند ابوعبداﷲبن منده، و ابوعبداﷲ البیع و ابوعبداﷲ غنجار بخاری و ابوعلی ذعلی از وی روایت کنند. ابوکامل بصری در کتاب «المضافات » از برخی مشایخ آرد که: چون ابواحمد حسنی وارد بخارا شد و دعوی سماع از سهیل بن متوکل بخاری نمود او را تکذیب کردند و نشانی خواستند، او گفت: چون دست بر صورت نهادی تمام صورتش بگرفتی از پهنی دست که داشت، پس از وی پذیرفتند. غنجار گفت: وی در محرم 350 هَ. ق. به بخارا آمد. و در ربیعالاول 351به مرو شد و در جمعه ٔ 17 رجب 351 در آنجا بدرود زندگی گفت و عم او عبدالرحمان بن عبداﷲ حبیبی است. (سمعانی ص 155). ابن حجر او را حنینی مروزی خوانده گوید: مات فی عشر الثلاثمایه. از فضل بن عبدالجبار و سهل بن متوکل و عبدالعزیزبن حاتم و دیگران روایت دارد. حاکم گفت: دروغ می گفت و حال جیزی از وی بهتر است. و نسبت او به جدش حبیب بن حماد بود. سپس ابن حجر قول سمعانی را یاد کرده و آنگاه از دارقطنی آرد که: احادیث منکره دارد و غنجار در کتاب تاریخ بخارا وفات وی را مانندسمعانی آورده است. (لسان المیزان ج 4 صص 258- 259).


کلاته حبیبی

کلاته حبیبی. [ک َ ت ِ ح َ] (اِخ) دهی است از دهستان نهار جانات بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند. محلی جلگه و گرم سیر است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

عربی به فارسی

حبیبی

دانه دانه , دارای دانه های ریز , دانه دانه کردن , دارای ذرات ریز کردن

واژه پیشنهادی

اثری از مجتبی حبیبی

کابوس های روز

معادل ابجد

امامعلی حبیبی

224

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری